«روزمرّه فكر كردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغییر سیاستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است - در همهى بخشها، بخصوص در اقتصاد - تكیه كردن بر نظرات غیر كارشناسى، مضر است؛ اعتماد كردن به شیوههاى تزریقىِ اقتصادهاى تحمیلى شرق و غرب، مضر است. سیاستهاى اقتصاد باید سیاستهاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - یك اقتصاد مقاوم - باید اقتصادى باشد كه در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگى كند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشهى دنیا، آن گوشهى دنیا متلاطم نشود.»رهبر معظم انقلاب
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ شکل گیری انقلاب اسلامی به عنوان پدیده ای در مقابل غرب با مختصات پارادایمی متفاوت و متضاد باعث شد که مدل اقتصادی متفاوتی نیز برای این اقتصاد تجویز شود. غرب اما در برابر جمهوری اسلامی از این حربه برای فشار بر ایران استفاده می کند. از طرفی پایه اقتصاد ایران نیز که توسط همین کشورهای استعمار گر بر اساس منافع خودشان طراحی شده بود مبتنی بر فروش نفت خام بود. بطوریکه رهبر انقلاب در سال 73 فرمودند:« آرزوى واقعى من- كه البته ممكن است به این زودیها قابل تحقّق نباشد- این است كه ما درِ چاههاى نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس كالاها و محصولات غیر نفتى بنیاد نهیم. یعنى فرض كنیم این كشور، كالایى به نام نفت ندارد. البته این كار ممكن است در این سالها و به این زودیها عملى نباشد. زیرا دشمنان ایران در دوران رژیم وابسته و فاسد پهلوى، بیش از حدّ تصور خرابكارى كردهاند و چنان ملت و كشور ما را به نفت وابسته نمودهاند كه نشود به این آسانى چنین كارى را كرد. اما روزى باید این كار بشود و آن روز، روزى است كه ملت ایران بدون اینكه سرمایه هاى خود را مفت و مجّانى به دست كسانى بدهد كه با كمال خباثت از ثروت ملى كشورها استفاده مىكنند، با تكیه بر امكانات ذاتى، روى پاى خودش بایستد.»
«آرزوی من این است که روزی در چاههای نفت بسته شود...» این جمله رهبر انقلاب البته نه تنها در آن زمان قابل حصول نبود بلکه برای تکنوکراتهای مستقر در دولت هم فهم نشد. دولتی که اعتقادی به خارج کردن نفت از بودجه کشور نداشت و به خام فروشی نفت عادت کرده بود هیچ زمینهای را فراهم نکرد.
نوع نگاه کارگزاران به اقتصاد به چند دلیل نتوانست کارایی لازم را برای اقتصاد ایران اسلامی به ارمغان بیاورد:
ایشان فرمودند:
می خواهم جوابی به وهابیها بدهم كه معتقدند توسل ما شیعیان شرك است.
وهابیها حدیث و روایت را قبول ندارند چرا كه میگویند ممكن است جعل باشد میخواهم برایشان از قرآن سند بیاورم كه توسل به ائمه(علیه السلام) نه تنها شرك نیست، بلكه توصیه خود قرآن است.
انشاءالله صواب این فهمیدن و گرهگشایی از این تهمت وهابیون هدیهای باشد برای حضرت زهرا(سلام الله علیه)، در سوره اعراف آمده كه قوم بنی اسرائیل به خدا ایمان نمیآوردند و به حضرت موسی(علیه السلام) گفتند: اگر میخواهید بلا نازل كن.
خدا پنج بلا برای آنها نازل كرد؛ یك طوفان، دو حمله ملخها، سه حمله شپش، چهار حمله قورباغهها، پنج خون آلود شدن آبها.
اما همین كه به بدبختی و نكبت رسیدند به حضرت موسی(علیه السلام) گفتند: «یا موسی برای ما دعا كن» و به خاطر عهدی كه خداوند به تو داده وساطت كن تا این بلا از ما دور شود.
این قوم كه لجبازترین مردمهای تاریخ بودند هنگام اضطرار گفتند «یا موسی» عین زمان حال كه ما میگوییم «یا فاطمه»، «یا علی»،
سند دیگری كه راجع به این توسل در قرآن وجود دارد آیه 97 سوره یوسف است زمانی كه پسران حضرت یعقوب به او میگویند پدر ما را ببخش در قرآن آمده است: «قالو یا ابانا»، یعنی ای پدر به واسطه پیامبر بودنت برای ما استغفار كن.
در ادامه حضرت یعقوب(علیه السلام) به آنها میگوید: «سوف»، یعنی در آینده برای شما استغفار خواهم كرد.
در پي انتشار اخبار و گزارشهایی مبني بر نفوذ فرقههاي انحرافي در بين جوانان به خصوص در محيطهاي دانشگاهي، باشگاه خبرنگاران مصاحبه مفصلي با "علي محمدي"، كارشناس فرهنگي داشته و در آن مباني پيدايش عرفانهاي نوظهور و مكاتب انحرافي را تشريح کرده است. بخش اول این گفتگو را از نظر میگذرانیم:
تعريف جامع و كاملي از كلمه عرفان بيان کنيد؟
بشر از ابتدا به مسائل ماورايي علاقه داشته است و در اين راستا فيلمهايي هم توليد شده؛ فيلمهايي که بازيگر آن، کارهاي خارقالعادهاي مانند پريدن از روي بام خانهها و يا خوابيدن زير چرخهاي ماشين و لودر و کارهايي از اين قبيل انجام ميدهد.
بشر از همان ابتدا حسي ذاتي نسبت به ماورا داشته و در قرآن کريم نيز آمده است: هادياني (انبياي الهي) براي انسان روي زمين فرستاديم تا اين حس و فطرت در جهت شناخت و قرب خداوند، سوق داده شود.
عرفان چيزي جز شناخت آدمي نسبت به پروردگار خويش نيست. وقتي كسي خدا را بشناسد با تمام دستورات فردي و اجتماعي آشنا ميشود. عرف جز شناخت و تقرب به خداوند هيچ معنايي ندارد و مابقي چيزهايي هستند كه اسم عرفان را به خود گرفته و شبه عرفان هستند؛ مثل دارويي كه مشابه آن با قيمت ارزانتر در بازار پيدا ميشود، اما اصل دارو بسيار گران با كارايي بالاست.
شبه عرفانها، بدلي و كاذب هستند و حقانيت ندارند؛ تلاش اديان الهي همواره بر اين بوده که مردم را با اديان الهي آشنا كنند. چرا که براي انسان همه چيز از طريق شناخت معبود ميسر ميشود و خاصيت عرفان الهي اين است که انسان را نه منزوي ميكند نه پرخاشگر و نه خودخواه؛ انسان خداجو، حس برتري نسبت به ديگران ندارد و يك انسان کامل است و ميداند ارتباطات خود را چهطور تشکيل دهد.
ارتباطات انسان به چند دسته تقسيم ميشوند؟
انسان پنج نوع ارتباط دارد: ارتباط با خود، ارتباط با ديگران، ارتباط با خدا، ارتباط با طبيعت و ارتباط با تاريخ. ارتباط انسان با خودش مبتني بر فطرت اوست و آن را از حضرت حق دريافت کرده است که عرفا با اين ارتباط آشنا هستند. اما ارتباط انسان با ديگران، ارتباط انسان با محيط پيرامونش را دربر ميگيرد، مانند ارتباط كاري من و شما؛ اين ارتباطها سازههايي هستند كه انسان باید آن را جور كند تا بتواند به خوبي با طبيعت پيرامونش ارتباط برقرار کند.
مهمترين ارتباطات براي انسان، ارتباط با پروردگار است و يک انسان عارف راه استعانت از خداوند را به خوبي ميداند و آخرين، ارتباط انسان با تاريخ است، ما بايد با تاريخ و سرگذشت انسانهاي پيشين رابطه برقرار كنيم تا با تحليل و تحقيق، تجربه گذشته را براي حال استفاده كنيم.
داستانهاي تاريخي که در قرآن کريم براي ما نقل شده، مانند داستان حضرت آدم، سرگذشت هابيل و قابيل و سرگذشت حكومتهاي ظالمي مانند فرعون، هاروت و ماروت و داستان حضرت سلیمان و يوسف و ديگر داستانهاي آموزنده که ما را متوجه ميکند که به كجا وصل هستيم و خط سير چيست؛ لذا يک انسان عارف ميتواند تاريخ را به خوبي تحليل و از آن براي زندگي خويش بهره بگيرد.
انسان چه طور ميتواند به معرفت و عرفان الهي برسد؟
در حديث شريف آمده است که "من عرف نفسه فقد عرف ربه"؛ لذا خودشناسي بسيار مهم است و اينكه انسان بداند چه ظرفيتها و ويژگيهايي دارد و چه طور بايد از آنها استفاده كند و اينکه چگونه ميتواند ويژگيهاي متعالي را در خود تقويت و رذائل را از وجود خود دور کند. انسان بايد ماهيت وجودي خود را بشناسد تا دچار از خود بيگانگي نشود. چرا که در غير اين صورت نميتواند مسائل و مشكلات خود را حلاجي كند و خطاهاي خود را بپذيرد و به همين سبب خود را فردي درستکار و خوب ميداند که اين خود شروع غرور و تکبر است که ميتواند براي انسان بسيار خطرناک باشد.
آيت الله جوادي آملي به سبب نورانيتي که امام راحلرحمتاللهعلیه داشتند، هميشه ايشان را خاتم العرفا معرفي ميكنند، چون امام همواره با نفسانيات و شيطان در حال مبارزه بودند. اين ارتباطات انسان را به خدا نزديكتر ميكند. كساني كه علم بيشتري دارند بيشتر هم به خدا توجه داشته و از خدا ميترسند، البته ترس به معناي تقوا است؛ لذا هر چه علم انسان بالاتر رود، خداشناسي او نیز تقويت ميشود که اين عرفان است.
عرفانهاي نوظهور، چه عرفانهايي هستند؟
عرفانهاي نوظهور نوعي شبه عرفان و يا يك معنويت برخاسته از اومانيسم هستند و معنويت ديني ندارند، چرا که اومانيسم به سمت انسانگرايي پيش ميرود و خداگرايي و اصالت انسان را مورد هدف قرار ميدهد و معتقد است انسان به واسطه سازندگي و خلاقيتش متكي به خود و فكر و اصالتش است و ميتواند با محيط ارتباط برقرار كند و علم را كشف كند؛ لذا لازم نيست برابر كسي سجده كند، ميتواند در برابر خود سجده كند.
به گزارش گرداب، شاید تا دیروز کسی نمیدانست که اسکارهای 2013 به چه کسانی خواهد رسید امّا امروز این اتفاق سیاسی به اتمام رسید و نتایج آن برای تمام دنیا آشکار شد.
در میان برندگان این جوایز، نام دو فیلم توجه انسان را به خود جلب میکند؛ یکی "آرگو" و دیگری "لینکلن". این دو فیلم، فضایی که آمریکا در دنیای سیاست نیاز به آنها دارد را دنبال میکند. خلأ سیاستهای اشتباه آمریکا در جهان امروز را چیزی جز این دو فیلم نمیتواند جبران کند.
در سالهای اخیر روند اعطای جوایز در فستیوالهایی همچون اسکار، گلدن گلوب و دیگر فستیوالهای بینالمللی همواره تحتالشعاع جریانات سیاسی روز بوده است و فضای این فستیوالها از قالب هنری در آمده و بیشتر به سمت سیاست سوق پیدا کردهاست.
سیاسی بودن این فضا را میتوان از قبل اسکار تا حدودی حدس زد! برای مثال، پخش دومین تریلر فیلم لینکلن در روز پیروزی باراک اوباما باعث شد که احتمال رسیدن یکی از جوایز اسکار به این فیلم بیشتر شود؛ چرا که در این تریلر نشان داده میشود که "آمریکا در برههای سخت از تاریخ قرار دارد و اقدامات لینکلن در آن برهه از زمان، مسیر تاریخ را عوض خواهد کرد."
شعاری که اوباما در آن زمان بعد از چهار سال شکست در عرصه داخلی و خارجی بسیار بدان نیازمند بود.
منتقد سینمایی نشریه نیویورکر این فیلم را از نگاه هنری فیلمی محدود و معمولی دانسته و آن را فیلمی میخواند که در اتاقها جریان دارد.
شاهدی دیگر بر سیاسی بودن جوایز، این است که امسال جایزه اسکار بهترین فیلم به "بناَفلِک" رسید و این انتخاب برای خیلی از منتقدین هنری داخلی و خارجی و حتی خود کارگردان تعجب برانگیز بود زیرا اکثر منتقدان هنری بر این باور بودند که این جایزه به فیلم "زندگی پی (Life of Pi)" خواهد رسید؛ ولی شاید چیزی که بیشتر تعجبها را برانگیخت، اعلام این انتخاب از کاخ سفید، بوسیله همسر رئیسجمهور آمریکا، میشل اوباما بود؛
کاری که برای اولین بار در تاریخ اسکار اتفاق افتاده است و خود دلیلی واضح، بر سیاسی بودن جوایز این فستیوال ظاهرا هنری است.نکته دیگری که در مورد این فیلم وجود دارد این است که، از سال 1989 تاکنون هرکارگردانی که موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم شده، قبلا حتما یک یا چند بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردان بوده است؛ ولی این اتفاق برای کارگردن آرگو صورت نپذیرفت و او به یکباره این جایزه را از آن خود کرد!
البته در این میان نباید از رویکرد سال گذشته این فستیوال در قبال انتخاب "جدایی نادر از سیمین" به عنوان بهترین فیلم خارجی غافل شویم. منتقد سینما، مسعود فراستی گفتمان اين فیلم را ساخته توهمات شخصی فرهادی میداند و چنین بیان میکند که این فیلم در مجموع، در سطح متوسط رو به ضعیف است و تمام حرف این فیلم این است که ایران جای زندگی کردن نیست و آن را دروغ فراگرفته است.
وی پس از برنده شدن این فیلم در گلدن گلوب در مورد فضای جشنوارههای سینمایی چنین میگوید: "به نظر من جشنوارههای سینمایی- هنری فرنگ اصولاً سینمایی هنری نیستند؛ مخصوصاً اسکار."
فراستی چنین ادامه میدهد: "جایزه علمی جهانی ارزش دارد. رقابت ورزشی با ارزش است. اما جوایز سینمایی و هنری جهانی، بخصوص در یکی دو دهه اخیر جای شک دارد؛ به هیچوجه این طور نیست که سیاست در آن نیست."
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب، امام خامنه ای (حفظه الله تعالی) در قسمتی از سخنان خود در دیدار با دست اندرکاران جشنواره مردمی عمار نیز بر این موضوع تأکید کردند که:
"ساخت فیلم های سیاسی بر ضد ایران و یا اعطای جایزه به فیلم های ضد ایرانی، نشانه های آشکار از آمیخته بودن سیاست و هنر در آمریکا و غرب است."اسلامزاده که در کشورهای بیداری اسلامی مستندسازی کرده و در این دیدار نیز حضور داشته است، درباره سخنان رهبری معظم انقلاب پیرامون سینمای غرب گفت: "ما الان در شرایطی هستیم که با آمریکاییها پنجه در پنجه هستیم که در این بین دشمن دشمنیاش را میکند و آقا فرمودند من تعجب میکنم چرا «آرگو» دیر ساخته شده و حتی به «لینکلن» اشاره کردند و گفتند که، آنها از این شخصیت ضعیف قهرمان میسازند و این یعنی هنرمندان هم باید بروند فیلمی در مورد قهرمانانمان بسازند."
در پایان شواهدی نیز از بخش مستند این فستیوال سیاسی ارائه میکنیم که گواهی بر اثبات این ادعا حتی در وادی مستند است؛ که بایستی بخشی بیطرفانه و واقعگرا باشد.
امسال در میان اسامی پنج مستندی که به بخش نهایی نامزدهای اسکار بهترین مستند بلند سینمایی راه یافتند، سه مستند «پنج دوربین شکسته»، «دربانان» و «جنگ نامرئی» جنجال زیادی به پا کردند.
در دو مستند اول به گونهای سیاستهای جنگطلبانه رژیم صهیونیستی مورد نقد قرار گرفته است و مستند «جنگ نامرئی» نیز روایتی پیشرو در انتقاد به وضعیت اسفبار زنان در ارتش آمریکا است؛ امّا نه تنها هیچ یک از این مستندها جایزهای را در اسکار به خود اختصاص ندادند بلکه در میان تعجب همگان، اسکار بهترین مستند به مستند "در جستجوی آقای شکر" رسید.
براي اولين بار، يك شخصيت وابسته به گروههاي غيراخلاقي همچون همجنسگرايان به طور رسمي نامزدي خود را براي انتخابات رياست جمهوري در آمريكا اعلام كرد.
شبكه ايران به نقل از پايگاه اطلاعرساني ربلنيوز نوشت: اولين شخصي كه در آمريكا به شكل رسمي اسناد مربوط به شركت در انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده آمريكا در سال 2012 را تنظيم كرده است، يك يهودي همجنسباز به نام "فرد كارگر" است كه سياستمداري جمهوريخواه محسوب ميشود!
بنابر اين گزارش، اعلام كانديداتوري اين سياستمدار جمهوريخواه و همجنسباز، به شدت در ميان جامعه مسيحيان معتقد آمريكايي بازتاب منفي داشته است، با اين حال وي از سوي همجنسگرايان آمريكا كه قريب به 28 ميليون نفر هستند، حمايت ميشود.
كارگر در سخناني كه به مناسبت كانديداتوري خود مطرح كرده، گفته است كه ميخواهد جمهوريخواهي متفاوت و پيشرو باشد!
به عقيده اين سياستمدار همجنسگرا، آخرين رئيسجمهور جمهوري خواه پيشرو در تاريخ ايالات متحده، "تئودور روزولت" بوده و وي قرار است جاي او را پر كند. روزولت در آخرين روزهاي جنگ جهاني دوم، جان خود را از دست داد و دوايت آيزنهاور جانشين وي شد.
اين سياستمدار جمهوريخواه در مقالهاي در سال 2005، حتي در خصوص لزوم ايجاد همجنسگرايي در جوامع مسلمان هم اظهارنظر كرده بود!
اين نخستين باري است كه يك شخصيت وابسته به گروههاي غيراخلاقي همچون همجنسگرايان به خود اجازه داده است تا در آمريكا رسماً اعلام كانديداتوري كند كه همين موضوع ميتواند حكايت از سقوط اخلاقي در جامعه آمريكا داشته باشد. چندي پيش، باراك اوباما، رئيسجمهور آمريكا نيز در دستوري، حضور همجنسگرايان در ارتش آمريكا را آزاد اعلام كرده بود.
پليس «چاراويماق» از يك قاچاقچي كالاهاي ضدفرهنگي، 10 هزار ثوب لباس خارجي منقش به نشان و تصاوير شيطان پرستي ضبط كرد.
به گزارش خبرنگار كيهان، اين قاچاقچي مدتها در اين زمينه فعاليت داشته است و هنگامي كه ماموران نيروي انتظامي با هماهنگي مقامات قضايي به صورت غافلگيرانه وارد محل فعاليت او شدند، چاره اي جز تسليم پيدا نكرد.
بنابه اخبار دريافتي، فرد دستگير شده در بازجويي ها، اتهام وارده را پذيرفته و به واردات اينگونه پوشاك ضدفرهنگي و توزيع آنها در استان محل سكونت خود و ديگر شهرهاي كشور اعتراف كرد.
توقيف سه لنج حامل كالاهاي ضدفرهنگي در كيش
همچنين به گزارش خبرنگار كيهان در كيش، سه فروند لنج باري حامل دهها محموله قاچاق ضدفرهنگي شامل تصاوير و نشان هاي شيطان پرستي، مواد مخدر، مشروبات الكلي و سي دي هاي مبتذل و مستهجن در اين جزيره توقيف شد.
اخبار ارسالي از كيش حاكي است پس از دستگيري متهمان و اعتراف همگي آنها به جرم خود، محصولات توقيفي بنابه دستور مقامات قضايي و با حضور مسئولان محلي و صدا و سيماي اين جزيره به آتش كشيده شد.
دشمنان دین در روزگار معاصر، برای ضربه زدن به اسلام اصیل و ناب، در کنار شبهه پراکنی های بی حد و حصر خود و در کنار تلاش برای فرقه سازی های مذهبی، از شگرد تولید و تکثیر رقبا نیز بهره می برند. در دوران اخیر، حجم عظیمی از ادیان و مذاهب نوظهور را در مقابل اسلام پدید آورده اند و با تمام توان در همۀ کشورهای دنیا به تبلیغ آنها می پردازند. متأسفانه در این جهت موفقیت های زیادی هم به دست آورده اند و در این زمینه لازم است همۀ اقشار مختلف مردم آگاهی داشته باشند و فریب این ترفند اسلام ستیزی جدید - که با نام معنویت خواهی و عرفان گرایی و دین خواهی به فعالیت می پردازد - را نخورند. رشد قارچ گونۀ گروه های معنویت گرا در کشورهای اسلامی، از جمله در جمهوری اسلامی ایران، باید با حساسیت و دقت بیشتری مورد مطالعه قرار گیرد. نکتۀ حایز اهمیت در این معنویت های نوظهور آن است که اینان به صورت شبکه ای فعالیت می کنند و همگی آنها در خدمت اهداف و مبانی مدرنیته و لیبرال دموکراسی هستند. همۀ مبانی لیبرال دموکراسی را به خوبی می توان در معنویت هایی چون معنویت دالایی لاما ، سای بابا ، اوشو ، اکنکار ، پائلو کوئیلیو ، رام الله و امثال آنها دید.1
این شگرد جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران از دهۀ هفتاد، به طور جدی در کشور ما آغاز شد؛ به این صورت که در کنار ورود تدریجی برخی از این معنویت ها، همچون معنویت سرخ پوستی و عرفان جادویی و همچنین معنویت های بودایی و هندی ، زمینه های اندیشه ای گرایش به این نوع ادیان و معنویت ها در دهۀ هفتاد و با تضعیف فقه و شریعت از سوی برخی به اصطلاح روشن فکران دینی فراهم شد. طرح اسلام فقاهتی و قرار دادن مدیریت علمی در مقابل مدیریت فقهی و خشک و خشن وانمود کردن نگاه فقهی به اسلام و امثال آن، همگی زمینه های فکری و نظری گرایش به معنویت های فقه گریز یا فقه ستیز را فراهم کرد. گرایش عده ای از جوانان تحصیل کرده به فرقه های شریعت گریز صوفی و معنویت های نوظهور بر این بستر روییده و در این چهارچوب قابل تبیین و توجیه است.
یکی از ابعاد مهم اعتقادی که این ادیان و فرقه های غرب ساخته، به صورت مشترک، آن را مورد حملۀ همه جانبه قرار داده اند، مسئلۀ معاد است. آنان سعی دارند با شبهات گوناگون، معاد و وجود جهان آخرت را انکار کرده و به جای آن مسئلۀ تناسخ و زندگی های پی در پی در همین دنیا را مطرح نمایند.2 بدون شک، یکی از مهم ترین ارکان اعتقادات اسلامی، آخرت باوری و اعتقاد به معاد است. ایجاد شبهه در این باور و سست کردن اعتقاد مردم، به ویژه جوانان، نسبت به آن، افزون بر تضعیف اعتقادات و باورهای اسلامی، می تواند آسیب های فراوان سیاسی و دفاعی نیز برای کشور ما پدید آورد. اگر اعتقاد به معاد نباشد، در آن صورت شهادت و جهاد و مبارزه در راه خدا، معنایی نخواهد داشت. توماس فریدمن در این باره می گوید: "جنگ با این دشمن (اسلام) با ارتش ممکن نیست؛ بلکه باید در مدارس، مساجد و کلیساها و معابد به رویارویی با آن پرداخت و در اين راه جز با همکاری روحانیون، کشیشان و راهبان، نمی توان به پیروزی دست یافت".
1برای آشنایی بیشتر با این حوزه، ر.ک: احمد حسین شریفی، درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفان های کاذب. 2برای توضیح بیشتر در این زمینه، ر.ک: همان، ص 225-209
یکی از شیوه های مبارزه با اسلام، تمرکز بر فرقه سازی در درون جوامع اسلامی است؛ ایجاد یا تقویت فرقه هایی به ظاهر اسلامی برای ضربه زدن به اسلام اصیل و اسلام جهادی و اسلام ناب. نظام سلطه، تجربۀ موفقی از فرقه سازی در جهان اسلام دارد. استعمار پیر در دوران استعماری خود، تقریباً در قرن نوزدهم میلادی، این تجربه را در جهان اسلام پیاده کرد و بهره های فراوانی نیز از آن گرفت. به عنوان مثال، تجربۀ ایجاد فرقۀ انحرافی وهابیت در عربستان،1 بابیت و بهائیت در ایران،2 اسماعیلیۀ جدید3 و همچنین قادیانیه4 در هندوستان، طالبانیسم در پاکستان و افغانستان ، تقویت و ترویج سلفی گری در جهان اهل سنت، همگی از تجربه های موفقی است که استعمار پیر، بیشترین نقش را در ایجاد آن و یا بیشترین بهره گیری را از آنها داشته است. کلنل استوارت، رئیس سازمان جاسوسی انگلستان در هند، دربارۀ چگونگی ایجاد فرقۀ اسماعیلیۀ جدید، در خاطراتش می نویسد: دستوری از رؤسا به من رسید که تا هر چه زودتر عده ای را به دور آقاخان جمع کنم و مقدمات دینی تازه، فراهم کنم. من از دینی که قرار بود عنوان شود، هیچ اطلاعی نداشتم. خود آقاخان نیز مطالب زیادی در آن باره نمی دانست. به همین جهت خواستم تا مستشرقین و یا مأموران مذهبی هندوستان اطلاعات کامل در این باره به ما بدهند5.
البته این ترفند، تاکنون در ایران اسلامی به جایی نرسیده؛ اما جهان سلطه هرگز از ایجاد فرقه های دینی در جهان تشیع ناامید نشده است. سعی می کند با استفاده از مسئلۀ مهدویت و همچنین با تحریف حقایق عاشورایی در هیئت های مذهبی نفوذ کند و از این مهم ترین نقطۀ قوت جامعۀ شیعه، علیه آن بهره برداری نماید. تلاش در جهت تقویت تفکراتی همچون تفکر انجمن حجتیه در مورد حکومت اسلامی، در همین جهت قابل ارزیابی است. نویسندگان کتاب ساخت شبکه های مسلمان میانه رو پس از آنکه حمایت از دموکراسی را از شاخصه ها و ویژگی های مسلمانان میانه رو (آمریکایی) معرفی می کنند، در این باره می نویسند: حمایت از دموکراسی، مستلزم مخالفت با مفاهیم دولت اسلامی است؛ به ویژه مفاهیمی که مستلزم اِعمال قدرت سیاسی توسط یک نخبۀ روحانی خود انتصاب (!) است؛ همانند مورد ایران. مسلمانان میانه رو [آمریکایی] بر این باورند که هیچ کس نمی تواند از جانب خدا صحبت کند؛ بلکه این اجماع جامعه است که خواست و ارادۀ خدا را در یک مورد خاص تعیین می کند. در اسلام دوازده امامی شیعه، سنت سابقه داری در مورد تقدیر باوری (quietism) وجود دارد؛ و باور و اعتقادی شیعی در زمینۀ اقتدار سیاسی که معتقد است خداوند، در زمان غیبت امام، اجازۀ برقراری حکومت دینی را نداده است. این سنت توسط ایده های خمینی گرا در مورد حکومت دینی، در ایران و جاهای دیگری که تحت نفوذ حکومت ایران هستند، سنت گردید. در عین حال این سنت در عراق و جاهای دیگر به عنوان یک بنیان بالقوه برای توسعۀ دموکراسی پابرجاست.6
فیلم کمدی ‘چه روز زیبایی’ ساخته ی شرکت رسانهای متعلق به ‘سیلویو برلوسکونی’، که مسلمانان را به تروریسم متهم می کند رکورد فروش را در سطح یک فیلم محلی به طرز بیسابقهای شکسته است.
به گزارش خبرنگار دیپلماسی عمومی مشرق، شرکت رسانهای “مدوسا ” متعلق به “سیلویو برلوسکونی”، فیلمی کمدی با موضوع توهین آمیز تروریسم اسلامی و با عنوان “چه روز زیبایی” را تولید کرده است که رکورد فروش را در سطح یک فیلم محلی به طرز بیسابقهای شکسته است.. برلوسکونی از جمله چهار غول رسانه ای جهان محسوب می گردد که پا به میدان جنگ نرم علیه اسلام گذاشته است.
خبرگزاری آکی ایتالیا نوشت: این فیلم توانسته فقط در دو هفته اکران 42 میلیون دلار فروش کند. داستان فیلم درباره یک نگهبان امنیتی است که شیفته ی یک زن عرب میشود که این زن در حال طراحی بمبگذاری “میلان دومو” است.
این فیلم همچنین فیلم هولوکاست محور “روبرتو بنیگنی” که در سال 1997 ساخته شد و فیلم “زندگی زیباست” که سه بار برنده جایزه اسکار شده است و به مدت 13 سال عنوان پرفروشترین فیلم محلی را در اختیار داشت، از میدان به در کرده است.
فیلم “چه روز خوبی” توسط شرکت “مدوسا” تولید شده و بودجهای معادل 6.6 میلیون دلار برای آن هزینه شده است. “گیامپائولو لتا” مدیرعامل شرکت مدوسا گفت که این فیلم سینمایی ورای خوشبینانهترین پیش بینیهای شرکت عمل کرده است.
این فیلم توسط تیمی از نسبتا تازهواردها به سینما و “چیکو زالونه” کمدین مشهور تلویزیون، ساخته شده که در “مدیاست” ایفای نقش میکند. مدیاست یک شرکت رسانهای متعلق به “سیلویو برلوسکونی” نخست وزیر ایتالیاست که صاحب شرکت مدوسافیلم نیز هست.
لتا گفت: موج جدیدی از کمدی جدید و خوش ساخت ایتالیایی در راه است و این چیزی است که مدوسا در حال کار روی آن است.
ایتالیا از گذشتههای دور به دلیل ژانر کمدی آن معروف بوده است که به دهه 1950 میلادی باز میگردد و شامل آثاری از اساتیدی شناخته شده مانند “دینو ریزی”، “پیترو جرمی”، “ماریو مونیچلی” و بسیاری دیگر است.
در حال حاضر ایتالیا در حال تجربه احیای دوباره در سینمای ایتالیایی است و چهار فیلم از 10 فیلم برتر سال 2010 فیلمهای کمدی ایتالیایی محلی بودند.
سینما مهم ترین ابزار غرب برای ستیزه ی نرم علیه جهان اسلام است.